اقسام وقف سجاوندى (۲)
به بزرگترین وبلاگ پژوهشی تحقیقی تلاوت خوش آمدید.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قرآنی.com و آدرس gheraatmc.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 20
بازدید کل : 61087
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

کل مطالب : 73
کل نظرات : 3

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 8
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 20
بازدید سال : 26
بازدید کلی : 61087
اقسام وقف سجاوندى (۲)

وقف جايز
و آن در جـايى است كه دو عبارت به گونه اى باشد كه هم وصل و هم فصل (وقف )آنها جايز است , زيـرا هر دو داراى سبب است
, به طور مثال , گفته شده كه وقف بر (وما انزل من قبلك ), در آيـه 14 سـوره بـقـره , از نـوع وقف جايز است ,زيرا از طرفى واو عطف , اقتضاى وصل دارد, و از طـرفى تقديم مفعول بر فعل در(بالاخرة هم يوقنون ), نظم ديگرى به جمله داده است . [و اين امر اقتضاى وقف را دارد, چرا كه كلام داراى نظمى مغاير با نظم جمله قبل است ]

بـه طور كلى مى توان گفت : تمام موارد وقف كافى , به جز آنچه كه آن را (وقف بيان تام ) ناميديم , از مـصـاديق وقف جايز هستند, زيرا در تمام موارد وقف كافى ,عدم رابطه لفظى (اعرابى ) بين دو عبارت , اقتضاى وقف را دارد و وجود رابطه معنوى , اقتضاى وصل را دارد, مضاف بر آنكه در بعضى از موارد, وجود بعضى روابط لفظى غيراعرابى , بر اقتضاى وصل مى افزايد, مانند مثالى كه زده شد, كه واو عطف به اقتضاى وصل دامن مى زند, گرچه عطف در آن , از نوع عطف جمله به جمله است و هـيـچ كـدام از جـمـله ها نيز محلى از اعراب ندارند تا موجب ايجادرابطه اعرابى بين معطوف و معطوف عليها شود.
مثالهاى ديگر از وقف جايز:
(ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن # ولامة مؤمنة خير من مشركة ), (بقره (2),آيه 221).
(واذا طـلـقتم النسء فبلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف #ولا تمسكوهن ضرارا لـتـعـتـدوا # ومن يفعل ذلك فقد ظلم نفسه # ولا تتخذواآيات اللّه هزوا # واذكروا نعمت اللّه عليكم ), (همان , آيه 231).
(اللّه لا اله الا هو الحى القيوم # لا تاءخذه سنة ولا نوم # له ما فى السموات ومافى الارض ), (همان , آيه 255).
(اذا تـدايـنتم بدين الى اجل مسمى فاكتبوه # وليكتب بينكم كاتب بالعدل # ولاياءب كاتب ان يكتب كما علمه اللّه ), (همان , آيه 282).
(لا يكلف اللّه نفسا الا وسعها # لها ما كسبت وعليها مااكتسبت ), (همان , آيه286 ).
(ان الدين عند اللّه الاسلام # وما اختلف الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ماجاءهم العلم بغيا بينهم # ومن يكفر بايات اللّه فان اللّه سريع الحساب ), (آل عمران (3), آيه 19).
(وجـاهـدوا فى اللّه حق جهاده # هو اجتبيكم وما جعل عليكم فى الدين من حرج# ملة ابيكم ابراهيم # هو سميكم المسلمين ), (حج (22), آيه 78).

وقف مجوز لوجه
وقـفـى اسـت كه به علتى تجويز شده است , گرچه وصل آن نيز جايز است , مانند:وقف بر (اولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالاخرة ), و ابتدا به (فلا يخفف عنهم العذاب ولا هم ينصرون ) در آيه 86 سـوره بـقـره , زيرا كه (فاء) در (فلا يخفف عنهم ) اقتضاى سببيت و جزا را دارد كه اين امر, موجب بـراى وصـل مـى شـود, واگـر لـفـظ فـعل , استئناف گرفته شود, براى فصل (وقف ) نيز وجهى وجـوددارد, بـعضى اين وقف را معادل وقف حسن دانسته اند, كه به نظر مى رسد صـحـيـح نـبـاشـد, چـون در وقف حسن , ابتداى به مابعد نيكو نيست وهمانطور كه خواهد آمد, سـجـاونـدى بـيشتر مصاديق آن را از نوع ممنوع مى داند,بنابراين , موارد زيادى از وقفهاى كافى , مصاديق وقف مجوز هستند.
مثالهايى از وقف مجوز لوجه : (اولئك على هدى من ربهم # واولئك هم المفلحون ), (بقره (2), آيه 5).
(ختم اللّه على قلوبهم وعلى سمعهم # وعلى ابصارهم غشاوة ولهم عذاب عظيم ), ( همان , آيه 7).
(فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا # ولهم عذاب اليم ), (همان , آيه 10).
(يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم # ولا يحيطون بشى ء من علمه ), (همان , آيه255 ).
(لا اكراه فى الدين # قد تبين الرشد من الغى ), (همان , آيه 256).
(فان اسلموا فقد اهتدوا # واذ تولوا فانما عليك البلاغ ), (آل عمران (3), آيه20 ).
واعبدوا اللّه ولا تشركوا به شيئا # وبالوالدين احسانا), (نساء (4), آيه 36).
(قال عذابى اصيب به من اشء # ورحمتى وسعت كل شى ء), (اعراف (7), آيه156 ).
(ان فى ذلك لاية # وما كان اكثرهم مؤمنين ), (شعراء (26), آيه 174).
(ومااسئلكم عليه من اجر # ان اجرى الا على رب العالمين ), (همان , آيه145 ).
(واسروا قولكم او اجهروا به # انه عليم بذات الصدور), (ملك (67), آيه13 ).
هـمانطور كه از مثالها ملاحظه مى شود, بين دو قسمت عبارت , در هيچ كدام ازموارد فوق , رابطه اعرابى وجود ندارد, يعنى عامل اعراب يك قسمت ازعبارت , در قسمت ديگر نيست , پس هيچكدام از مـوارد فـوق , وقـف حـسن نيستند,بلكه همگى از نوع وقف كافى هستند, بنابراين , وقف جايز و مجوز, هر دو ازمصاديق وقف كافى هستند.
فـرقى كه بين اين دو وجود دارد, اين است كه پيوستگى دو عبارت در وقف مجوز, از نظر لفظى و مـعـنـوى , بـيـشتر از وقف جايز است , به طورى كه بيشتراقتضاى وصل دارد, و اما در وقف جايز, ارتباط به گونه اى است كه وقف و وصل آن مساوى است .

وقف المرخص للضرورة
وقـف (المرخص للضرورة ), آن است كه عبارت مابعد, از ماقبلش بى نياز نيست ,ولى به علت قطع نـفـس و طولانى بودن كلام , مى توان وقف كرد, در اينجا لزومى ندارد كه قارى دوباره به ماقبلش بـرگـردد, زيـرا [هـم جـمله موقوف عليها و هم ]جمله مابعدش , داراى معنا و مفهومى است [كه مقصود و منظور از آيه است ]
.
بـرخـى ايـن وقف را نيز از مصاديق وقف حسن دانسته اند كه به نظر مى رسدمنحصر كردن آن در وقـف حسن , صحيح نيست , از مواردى كه براى اين وقف ذكر شده , كاملا مشهود است كه اين نوع وقف نيز بيشتر از مصاديق وقف كافى است و گاهى نيز از مصاديق وقف حسن است .
مثالهايى از وقف المرخص للضرورة : (الذى جعل لكم الارض فراشا والسماء بنء # وانزل من السماء ماء), (بقره (2),آيه 22).
[در اين مثال ملاحظه مى كنيم كه ] گرچه (وانزل ) بى نياز از سياق كلام نيست ,براى اينكه فاعلش ضميرى است كه مرجع آن در قسمت قبلى است , ولى خود,جمله اى معنادار است

وقـف بـر هـريـك از فواصل سوره مؤمنون , از آيه اول : (قد افلح المؤمنون ) تا آيه11 : (الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون ).
وقـف بـر هريك از فواصل سوره ص , از آيه اول : (ص والقران ذى الذكر) تا آيه14 : (ان كل الا كذب الرسل فحق عقاب ).
وقف بر هريك از فواصل سوره شمس , از آيه اول : (والشمس وضحيها) تا آيه 9:(قد افلح من زكيها).
وقـف بـر هـريـك از فواصل سوره تكوير, از آيه اول : (اذا الشمس كورت ) تا آيه14 : (علمت نفس ما احضرت ).
وقـف بر هريك از فواصل سوره هاى كافرون و اخلاص , على رغم اينكه هريك ازآيات آن , مقول قول است .
همانطور كه ملاحظه مى كنيم , گرچه بعضى از موارد وقف مرخص از نوع حسن است , مانند: وقف بـر فـواصل سوره هاى كافرون و اخلاص , زيرا آنها مقول , ومحلا منصوب هستند و عامل نصب آنها, فـعـل (قـل ) در آيـه اول ايـن سـوره هـاسـت ,امـا در بـسـيـارى از موارد ديگر, از نوع وقف كافى است

وقف ممنوع
تـعـريـف جـامـع و مـانـعـى از اين وقف ارائه نشده است , ولى از مواردى در قرآن كه طبق علايم سـجاوندى , علامت (لا) قرار داده شده , فهميده مى شود كه اين وقف ,اعم از وقف قبيح است , چرا كه در بسيارى از موارد كه وقف حسن است , اين علامت نهاده شده است , و حتى در بعضى موارد از وقف كافى نيز, از اين علامت استفاده شده است .
سـيـوطى , وقـف بر شرط بدون ذكر جواب آن , و وقف بر مبتدا بدون ذكر خبر را, ازمصاديق وقف ممنوع از نظر سجاوندى معرفى كرده است

ابـن جزرى مى گويد: سجاوندى در مورد وقف (لا) مبالغه كرده و مى توان گفت كه وقف بر اكثر آن موارد, صحيح است و در بسيارى از مواردش , ابتدا به مابعدنيز صحيح است

ابـن جـزرى مـعـتـقـد اسـت كه مقلدان روش سجاوندى , مراد او را از وقف (لا)نفهميده اند, وى مـى گويد: بعضى از مقلدان سجاوندى [به غلط] پنداشته اند كه مراد سجاوندى از (لا) آن است كه نه وقف بر آن كلمه نيكوست , و نه ابتداى به مابعد آن , در حالى كه [بسيارى از موارد] از نوع حسن اسـت كـه وقـف بـر آن نـيـكوست , ولى ابتداى به مابعدش نيكو نيست , وى در بيان شدت جهل و تعصب بعضى از اين افراد مى گويد: گـاهـى مـى شـود كه برخى از آنها وقتى مجبور مى شوند كه در جايى وقف كنند,جهت احتراز از وقـف (لا), بر موارد قبيح وقف مى كنند, به طور مثال , در سوره حمد, بر (انعمت عليهم ) كه وقف آن حـسن است , وقف نمى كنند, چون علامت (لا) دارد, ولى بر كلمه (غير) كه به طور مسلم وقف بر آن قبيح است , وقف مى كنند, چون علامت (لا) ندارد )

ابـن جـزرى در بـيـان مـعناى درست وقف (لا) از نظر سجاوندى مى گويد: بايددانست كه مراد سـجـاونـدى از (لا) ايـن است كه بر اين كلمه وقف نكنيد, به طورى كه بخواهيد از مابعدش ابتدا كـنـيـد , [يـعنى مى توانيد وقف كنيد, ولى اگر وقف كرديد, از مابعدش ابتدا نكنيد, بلكه برگرديد و از جايى كه ابتداى به آن نيكوست , ابتدا كنيد].

موارد وقف (لا) از وقف كافى
آنچه در پى مى آيد برخى از موارد وقف كافى است كه با علامت (لا)علامت گذارى شده است .
(ومما رزقناهم ينفقون # والذين يؤمنون بما انزل اليك ), (بقره (2), آيه 3 و4).
(فى قلوبهم مرض # فزادهم اللّه مرضا), (همان , آيه 10).
(صم بكم عمى فهم لا يرجعون # او كصيب من السماء), (همان , آيه 18 و19).
در مورد فوق , علماى قرائت , از جمله دانى , وقف بر آنها را كافى دانسته اند, درحالى كه طبق وقف سجاوندى , وقف (لا) است .

موارد وقف (لا) از وقف حسن
آنچه در پى مى آيد برخى از موارد وقف حسن است كه با علامت (لا)علامت گذارى شده است .
(الحمدللّه رب العالمين # الرحمن الرحيم ), (حمد (1), آيه 2 و 3).
(الرحمن الرحيم # مالك يوم الدين ), (همان , آيه 3 و 4).
(صراط الذين انعمت عليهم # غير المغضوب عليهم ), (همان , آيه 7).
موارد فوق , وقف حسن است , ولى از نظر سجاوندى وقف (لا) است .
موارد وقف (لا) از وقف مشترك بين تام , كافى و حسن
.

آنچه در پى مى آيد برخى از مواردى است كه ممكن است تام يا كافى يا حسن باشد اما با علامت (لا) علامت گذارى شده است .
(هدى للمتقين # الذين يؤمنون بالغيب ), (بقره (2), آيه 2 و 3).
ابـن جـزرى مـى گـويد: سجاوندى وقف بر هدى للمتقين را وقف (لا) دانسته و گفته است : زيرا (الـذين ) صفت متقين است , در حالى كه مى دانيم (هدى للمتقين ) سه وجه دارد: وقف بر آن , هم مـى تـوانـد تام باشد و هم مى تواند كافى باشد و هم حسن , و به هر صورت , هم وقف بر آن صـحيح است و هم ابتداى به آن , زيرا در راءس آيه است و ابتدا به راءس آيه , گرچه وقف آن حسن نيز باشد,صحيح است
(لعلكم تتقون # الذى جعل لكم الارض فراشا), (بقره (2), آيه 21 و 22).
(وما يضل به الا الفاسقين # الذين ينقضون عهد اللّه ), (همان , آيه 26 و 27).
مـوارد فـوق نيز, مانند: (هدى للمتقين ), وجوه مختلفى دارد كه وقف بر آنهامى تواند تام , كافى يا حسن باشد.

برگرفته شده از سایت http://www.kanoonquran.com


تعداد بازدید از این مطلب: 188
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود