نون ساكن و تنوین
در «يرملون» ادغام كن، در «حرف حلق» اظهار كن در نزد «باء» قلب به ميم، «مابقي» اِخفا بيار
نون ساكنه و تنوين در مجاورت بيست و هشت حرف زبان عرب، چهار حكم پيدا ميكند كه عبارتند از:
اظهار، ادغام، اقلاب، اخفاء
اظهار: يعني آشكار نمودن. اگر نون ساكنه و تنوين به حروف حلقي برسد، به طور عادي و واضح تلفّظ ميشود
و نبايد روي آن مكث نمود.
حرف حلقي شش بود اي با وفا همزه، هاء و عين و حاء و غين و خاء
مانند:
(همزه): يَنْاَوْنَ مَنْ امَنَ رَسُولٌ اَمينٌ
(هاء): مِنْهُمْ اِنْ هُوَ قَوْمٍ هادٍ
(عين): اََنْعَمْتَ مِنْ عِلْمٍ سَميعٌ عَليمٌ
(حاء): وَانْحَرْ مِنْ حَكيمٍ عَليماً حَليماً
(غين): فَسَيُنْغِضُونَ يِكُنْ غَنِيَّاً اِلهٍ غَيْرِهِ
(خاء): وَالْمُنْخَنِقَةُ مِنْ خَيْرٍ قَوْمٌ خَصِمُونَ
ادغام: نون ساكنه و تنوين در شش حرف (يرملون) ادغام ميشود و اين ادغام در دو حرف (راء و لام)،
بدون غُنّه و در چهار حرف بقيّه (يَنْمُو) با غُنّه است.
غُنّه: صوتي است كه از خيشوم (فضاي بيني) خارج ميشود.
دو حرف «ميم» و «نون» داراي اين حالت هستند، به ويژه چنانچه مشدّد باشند و نيز در هنگام ادغام
با غُنّه و اخفاءِ اين دو حرف، غُنّه به ميزان دو حركت ادامه دارد، مانند:
(راء): مَنْ رَحِمَ غَفُورٌ رَحيمٌ
(لام): مِنْ لَدُنْ رِزْقاً لَكُمْ
(ميم): مَنْ مَعِيَ فَتْحاً مُبيناً
(نون): اِنْ نَشَاْ حِطَّةٌ نَغْفِرْ
(واو): مِنْ وَلَدٍ اُمَّةً واحِدَةً
(ياء): مَنْ يَقُولُ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ
يادسپاري:
در كلمات (قِنْوان ـ صِنْوان ـ دُنْيا ـ بُنْيان) به سبب آن كه نون ساكنه و حروف يرملون (واو، ياء) در يك كلمه قرار گرفتهاند، ادغام انجام نميشود.
تمرين:
في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ ـ كُلُّ اَمْرٍ حَكيمٍ ـ رُحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ يَرَوْا في شَكِّ يَلْعَبُونَ ـ عَذابٌ اَليمٌ ـ بَشيراً وَ نَذيراً فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ ـ وَلكِنْ لا ـ مِنْ نَصيرٍ فَقالُوا اَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعْهُ اِنّا اِذاً لَفي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
نحوة علامتگذاري موارد فوق در قرآنها
در بعضي از قرآنها براي راهنمايي قاري قرآن، نون ساكن را بدون علامت سكون و علامت تنوين را به طور نامساوي روي هم قرار دادهاند (ــًـٍـٌـ) و روي چهار حرف (ر، ل، م، ن) كه ادغام به صورت كامل در آنها انجام گرفته علامت تشديد ولي دو حرف (و، ي) را كه ادغام به صورت ناقص[1] در آن دو انجام ميگيرد بدون علامت تشديد نوشتهاند، مانند:
مَن رَّحِمَ ـ رِزْقاً لَّكُمْ ـ مَن مَّعِيَ ـ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ ـ مِن وَلَدٍ اُمَّةً واحِدَةٌ ـ مَن يَقُولُ ـ يَوْمِئذٍ يَصَّدَّعُونَ ـ وَاِن يَرَوْ
اقلاب يا قلب
در اين جا مراد تبديل نون ساكنه و تنوين به حرف «ميم ساكنه» است و آن هم در صورتي است كه نون ساكنه و تنوين پيش از حرف «باء» واقع گردند با توجّه به اين نكته كه ميم ساكنة ايجاد شده در نزد باء «اخفاء» ميشود كه با غُنّه همراه است، مانند:
اَنْبِئْهُمْ ـ سَميعاً بَصيراً ـ مِنْ بَعْدِهِمْ ـ واقعٌ بِهِمْ
تمرين
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ ـ مُنْبَثّاً ـ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ـ فَانْبَجَسَتْ ـ اَمَداً بَعيداً مِنْ بَعدِهِمِ ـ مَشّآءٍ بِنَميمٍ ـ اَنْ بُورِكَ ـ سَميعٌ بَصيرٌ ـ فَانْبِذْ مِنْ بُطُونِ ـ بَصيرٌ بِالْعِبادٍ ـ مِنْ بَقْلِها ـ مَنْ بَعَثْنا ـ يَنْبَغي
نحوة علامتگذاري مورد فوق در قرآنها
در بعضي از قرآنها براي راهنمايي قاري قرآن، نون ساكن را بدون علامت سكون و در عوض ميم كوچكي روي آن قرار دادهاند و در مورد تنوين (كه علامت آن تكرار شكل حركت ميباشد) يك شكل آن را كه نمايندة نون ساكن است حذف، و در عوض ميم كوچكي در كنار شكل باقيمانده قرار دادهاند، مانند:
اَنْبِئْهُمْ ـ سَميعاً بَصيراً ـ مِنْ بَعْدِهِمْ ـ واقعٌ بِهِمْ
اخفاء: به معناي «پوشاندن» حالتي است كه ميان اظهار و ادغام همراه با غُنّه به نحوي كه تشديد ايجاد نشود.
نون ساكنه و تنوين در نزد پانزده حرف باقيمانده «اخفاء» ميشوند.
در هنگام شروع اخفاء، زبان بدون اين كه به محلّ اداي نون برسد، حرف بعدي به محلّ تلفّظ خود نزديك شده، در اين حال، صورت به صورت غُنّه دو حركت ادامه پيدا كرده و آن گاه حرف ما بقي به سهولت و آساني تلفّظ ميگردد.
لازم به يادسپاري است كه كيفيّت اخفاء بستگي به نوع حرف مابقي دارد بدين معني كه اگر حرف ما بقي از حروف استعلاء باشد، اخفاء نون ساكنه و تنوين درشت و پُر حجم و چنانچه از حروف استفال باشد، اخفاء رقيق و نازك است.
از مطالب فوق روشن ميشود كه اخفاء نون ساكنه و تنوين در نزد هر يك از اين حروف با ديگري تفاوت دارد و چه بسا فردي اخفاء در نزد حرفي را صحيح انجام دهد ولي در نزد حرف ديگر نتواند به خوبي اخفاء نمايد، بنابراين بايد تمامي موارد حروف پانزده گانه تمرين شود.
(ت): اَنْتُمْ مَنْ تابَ جَنّاتٍ تَجْري
(ث): وَالْاُنْثي اَنْ ثَبَّتْناكَ خَيْرٌ ثَواباً
(ج): اَنْجَيْتَنا اِنْ جَعَلَ خَلْقٍ جِديدٍ
(د): اَنْجَيْتَنا اِنْ جَعَلَ كَاْساً دِهاقاً
(ذ): فَاَنْذَرْتُكُمْ مِنْ ذَهَبٍ في يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ
(ز): اَنْزَلَ فَاِنْ زَلَلتُمْ نَفْساً زَكِيَّةً
(س): فَاَنْسيهُمْ وَلَئِنْ سَاَلْتَهُمْ فَوْجٌ سَاَلَهُمْ
(ش): يَنْشُرْ اِنْ شآءَ رُكْنٍ شديدٍ
(ص): فَانْصُرْنا وَلَمَنْ صَبَرَ قَوْماً صالِحينَ
(ض): مَنْضُورٍ مَنْ ضَلَّ عَذاباً ضِعْفاً
(ط): قِنْطاراً اِنْ طَلَّقَكُنَّ كَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ
(ظ): يَنْظُرُونَ مِنْ ظَهيرٍ قَوْمٍ ظَلَمُوا
(ف): اَنْفُسَهُمْ كُنْ فَيَكُونُ خالِداً فيها
(ق): تَنْقِمُونَ مِنْ قَبْلُ سَميعٌ قَريبٌ
(ك): اَلْمُنْكَرِ مَنْ كانَ عُلُوّاً كَبيراً
نحوة علامتگذاري مورد فوق در قرآن ها
در بعضي از قرآنها براي راهنمايي قاري قرآن، همانند مورد «ادغام ناقص» علامتگذاري شده، بدين ترتيب كه علامت سكون، روي نون ساكن گذاشته نشده و علامت تنوين را به طور نامساوي روي هم قرار دادهاند و حرف بعدي را بدون علامت تشديد نوشتهاند، مانند:
ما كُنتُمْ بِهِ ـ مِن سُندُسٍ ـ مُنظَرينَ ـ وَانشَقَّ ـ اَنذَرَهُمْ مِن صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ ـ خالِداً فيها ـ قَوْمٍ ظَلَمُوا